من هم دارم
"او " هم دارد
"او" جهان را میگویم
مگر میشود این همه زیبایی بدون روح و جان باشد؟
مگرمیشوددرختانبا آن همه احساسشان بدون قلب باشند . و ستارگان با آن همه دانایی بدون جان؟
دریچه یقلبجهان گشوده است .دریچه یقلبجهان از جنس روح خداست ازجنس روح ما!! بیا درهای قلبمان را بازکنیمنهبرای انسان های این دیار ، بیا درهای قلبمان را برویروحیکه درجریان این دنیاست بگشاییم
بیا دست هایمان را بگیریم، نه دست های تنمان، دست هایی که سرچشمه اش از خداست،دنیا و آسمان ها چیزی فراتر از آن چه که میبینی، هست
تاکنون شده باقلبت گلی را ببینی؟ لبخندش را ، چشمانش را و نبض تپنده ی میان برگ هایش را ،یا فقط رنگ رخسار و عطر ظاهرش را دیده ای؟تاکنون شده زمزمه های درختان پیر را که خبر از گذشته های دور دارند را گوش دهی؟ یا فقط زیرسایه اش نشستی یا برتنش زخم زدی؟
روح طبیعت را لمس کن، گوش کن ،و با اعماق وجودت پاسخ ده ،آنجاست که میبینی بالا میروی
آنجاست که بزرگ میشوی...!