قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

هیس....
سکوت کن
اینجا قلب ها سخن میگویند
وارد شدی به قصرخیال
اینجا قصر من و قصر تمام کسانیست که زمینی نیستند
گاهی از درون قصر برایت میگویم
از اهالیش
از دوستی ها و پیمان ها و
حرف هایش
گاه نیز از زمین برایت خبر میاورم
گاه از ستاره ها سخن میگویم
گاه از درختان!
اینجا همه چیز حرف دارد
اینجا قصریست به وسعت آسمان
برای همه ی کسانی که
میخواهند از زمین فاصله بگیرند
برای همه ی کسانی که
میخواهند قلبشان برای خدا باشد
اینجا قصر خیال
و من شاهزاده ی شب
به احترام قلب خودت
بپا خـــیز!

جسم و روح
اینجا زمستان است . راه و رسم سخت بودن و لطیف بودن را می آموزد.یاد میدهد می توان زیبا بود و محکم . یاد می دهد میتوان سفید بود و باصلابت. میتوان نرم بود درعین سرما!!میتوان درخشان بود و لبخند را برروی لبان دیگران آورد            
درختان را میبینی؟
خشکیده اند اما سفیده سفیدند. رنج سردی را پذیرفته اند به قیمت پاکی! آری این ها درس های زمستان است. درس هایی از جنس باور و ایمان،رنج سیاهی ها را تحمل کن تا سفید شوی! این پیام زمستان است!اینجا زمستان است . کلاس درس قلبمان. برپا!             


 *شده لبخندی را محو کنی؟ هرگز این کار را نکن!  
*برف سفید زیباست و با همه ی کوچک بودنش به قلب ها نفوذ میکند.... 
 *اینجا زمستان است با یک عالمه برف سفید!  
*حرف هایی برای گفتن دارند!
  • شاهزاده شب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • شاهزاده شب
برای دیدن قلبت لازم نیست به چشمانت نگاه کنم!!!  من از همینجا، اینجایی که خیــــــــــــــلی دور است ،قلبت را از نزدیک میبینم ، سکوت کن! بگذار قلبت از درونش بگوید نترس می شنوم..  از درد و شادی هایت می گوید. از گذشته های دور و آینده های نزدیکت . گاه تلخ است و نم دارد. گاه شیرین است و خشک! اما می شنوم...
صدایی که میاید واضح تر از صداییست که از زبانت جاری می شود
 
   
 
 
 
  
    
 
 
 
 

 وقتی می گویم "قلب"
  تمام احساسات، وجود و روحت را شامل میشود ،
                                      وقتی حرف قلب میشود                                                                                  به احترامش برخیز!
           

   *حسم  می شنود قلبت را....
    *حجم این همه حرف...
    *وقتی میشنوم یعنی باید باشم
   *گاهیم از هرآنچه پیش می آید...
  *دست هایم تا ابد در دست هایت خواهد ماند.... میدانی که! دست های دلم را میگویم...
  • شاهزاده شب
وقتی آسمان سفید مطلق است! وقتی شروع می شود یک سرمای گرم میاید . وقتی بر زمین می نشیند آنجاست که همه ی رنگ ها را، همه ی گناهان را ، همه ی سیاهی ها را ، همه ی لکه ها را می پوشاند، آن جاست که همه یک رنگ می شوند . تکرنگ سفید! آنجاست که همه برابرند برف درست مثل خداست ، که لکه های قلبت را نادیده میگیرد و میپوشاند، مثل خدا همه گناهانمان را می پوشاند. برف یعنی فرصت دوباره!
هردانه دانه ی برف ماموریتی در زمین دارد.
هردانه ی برف یعنی "سیاهی را پاک کن " یعنی سفید شو !!
روح خدا در تک تک دانه های برف نهفته است.
هر درخشش برف چشمک خداست، هردانه برف یعنی خدا امیدوار است
    
 
 
   هی ...!
              نگاه کن!
              
                    از آسمان خدا می بارد!


*دست های دلت را باز گذاشته ای؟ 

*برف یعنی خدا...
 *از هوای برفی فرار نکن ...فرصت ها را بگیر!
 * هیس! فقط نفس بکش!
 * دلم حرف های یک "تو" میخواهد! میدانی که...
 *من حالم خوب است فقط نمیدانم چرا در جواب "چه خبر"ها دیگر "سلامتی" گفتنم نمیاید!
  • شاهزاده شب
بگذار روحت نفس بکشد نه از آن هواهای آلوده! بگذار روحت "نور" تنفس کند. بگذار روحت یک پله بالاتر از جسمت باشد .فقط یک پله!! آنوقت رنگ دنیا عوض می شود . آنوقت پرده ها کنار میروند آنوقت موسیقی هر روزت می شود گوش دادن به صدای باد!! آنوقت قلبت با قدرت می تپد. آنوقت است که دیگر زمین آزارت نمی دهد . چون چیزی بزرگتر داری!           

هیس!! 
نفس بکش
هوای خدا را تنفس کن
 رها باش! 


*یادت هست؟ تو روح داری! 
*روحت بالاست یا جسمت؟ 

*
  • شاهزاده شب
قدم میزنم...میان چمن های سبز ، قصر دیده می شود از دور. و من برای اولین بار تنها و پیاده راهی دره شدم
میرسم!
خیره می شوم به افق ، به آن آسمان همیشه غروب.: و با دلم فریاد میزنم  "درود بر جهانیان ! درود بر هرآنچه که نفس میکشد!درود بر دریا. درود بر جنگل. درود بر طوفان و درود بر آتش! و نفرین باد سرماهای آتشین! نفرین باد دل های آلوده  و نگاه های دودی!" چشم هایم را می بندم . بگذار این بار فقط دلم باشد . اینجا فرق دارد، اینجا قلب ها با قدرت میتپند، اینجا قلب ها درد ندارند....    
درختان: شاهزاده! همچون تنه ما مقاوم باش و همچون
برگ هایمان سبز!
آبها: شاهزاده! واهمه هایت را در آب ها بریز!
آب ها وهمناکترین آرامشند!
ستارگان: شاهزاده! همیشه نورمان روشنای راه هاست!
چشمکمان مهریست بر بودنمان!
بادها: شاهزاده! بگذار دلت نسیم باشد و چشمهایت گردباد!

و من با دلم می شنوم...


*دست هایم را بگیر... 
*اینجا قلب ها....
 *زمینی فکرنکن.... اینجا همه انسانند! این مهم است!
  • شاهزاده شب
چشمان تو آیینه ی خداوند است! 
عکس خداوند در چشمان تو نهفته است
تک تک اجزای جهان در چشمان تو منعکس می شود
و خدا هر روز منتظر بیدارشدنت است
تا تصویرش را در چشمانت ببیند
خدا در یکایک پدیده های پیرامونت است...
هرچیزی تجلی خداست..
چشمان تو
      حامل قامت خداست
   چشمان تو
                  کعبه است
                           مواظبش باش


  *و ما از رگ گردن به تو نزدیک تریم...
 *آن بالا چیزی نیست.کجا را نگاه میکنی؟ خدا در درون توست!
 * خدایی ببین!
*چشم هایی را میشناسم که حتی عطرخدا را هم دارند...
  • شاهزاده شب
کی گفته دیدنی نیست؟
خدا موج می زند
در هــــر نفسی که فرو میدهی، در هــــــــــــر تپشی که قلبت میزند، در هــــــــــر اشکی که جاری می شود ،در هـــــــــــــــــــر لبخندی که جریان می یابد. و خدا موج میزند در صدای کودکانی که شنیده می شوند در گام هایی که برداشته می شود. حتی در نمازهایی که خوانده نمی شود    
 
    
 

و خدا موج میزند
 پشت گل های حیاط
روی دیوار گلی یک روستا
 بین دریاها
 در میان خشکی و آب و هوا...
و خدا موج میزند
 بین دل های قشنگ خاکی...


 *خدا، احساس است...!
*خدا هست، واقعی تر از هرچه میبینی!
*خدا دیدنی تر از همه ی دیدنی هاست...!
* و باز هم خدا...
 *راستی تو خدا را چند بار دیده ای؟
* یکی رو میشناسم از خدا عکس میگیره!
  • شاهزاده شب
صدای باد را گوش کن وقتی در میان شاخه های درختان می رقصد و درختان حرفهایشان را به دست "او" می سپارند  تا برساند به تمام کسانی که می شنوند! نجوای آب را گوش کن وقتی از لابه لای سنگ ها عبور میکند و برایت از اعماق سخن می گوید. استواری کوه  را ببین!! که چه با شهامت ایستاده است . سکوت ماه را دریاب وقتی هر شب به امید درک تو، نگاهت می کند. و ستاره ها! خنده های تلخشان معناها دارد...شیطنت هایشان از روی دانایی است...      
       
 
 
 
 

گوش کن....
بشنو ببین جهان چه حرف ها دارد
 تو تنها نیستی این همه سخن!
این همه روح پاک طبیعت!


*این ها شعار نیست.... تخیل نیست.... رویا نیست.... واقعی تر از همه ی روزمرگی هایت است این ها دل نمیشکنند .... بیا یکبار هم شده اعتماد کن به طبیعت! می شود از همه شان آموخت بیشتر از آنچه در درس های زمین آموختیه ایم!

*سبح لله ما فی السماوات و الأرض....
  • شاهزاده شب
"تَـــن" های زخم خورده از "تَـ ــنهای" را دیده ام....
"چَـــشم" های خشک شده از" اَشــک " را دیده ام....
 "آتـــش" سرد را بر پیکر این" آدمـــیان" دیده ام...
 "سُکوت" های "صوت دار" را شنیده ام...
 "سوگواری" های "سوزناک" را شنیده ام....
 "غَــــمِ" خفته پشت نقاب های "خَــــــندِ" را دیده ام
 من...


 زمینی نوشت: * از همه ی دیدن ها و شنیدن ها حِــــــس کردن دردناکتر است
*کی میرسد روزی که واژه های دردناک حذف شوند؟
  • شاهزاده شب

.::AvA::.