قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

هیس....
سکوت کن
اینجا قلب ها سخن میگویند
وارد شدی به قصرخیال
اینجا قصر من و قصر تمام کسانیست که زمینی نیستند
گاهی از درون قصر برایت میگویم
از اهالیش
از دوستی ها و پیمان ها و
حرف هایش
گاه نیز از زمین برایت خبر میاورم
گاه از ستاره ها سخن میگویم
گاه از درختان!
اینجا همه چیز حرف دارد
اینجا قصریست به وسعت آسمان
برای همه ی کسانی که
میخواهند از زمین فاصله بگیرند
برای همه ی کسانی که
میخواهند قلبشان برای خدا باشد
اینجا قصر خیال
و من شاهزاده ی شب
به احترام قلب خودت
بپا خـــیز!

جسم و روح
"تَـــن" های زخم خورده از "تَـ ــنهای" را دیده ام....
"چَـــشم" های خشک شده از" اَشــک " را دیده ام....
 "آتـــش" سرد را بر پیکر این" آدمـــیان" دیده ام...
 "سُکوت" های "صوت دار" را شنیده ام...
 "سوگواری" های "سوزناک" را شنیده ام....
 "غَــــمِ" خفته پشت نقاب های "خَــــــندِ" را دیده ام
 من...


 زمینی نوشت: * از همه ی دیدن ها و شنیدن ها حِــــــس کردن دردناکتر است
*کی میرسد روزی که واژه های دردناک حذف شوند؟
  • شاهزاده شب

یاران شاهزاده (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

.::AvA::.