قدم میزنم...میان چمن های سبز ، قصر دیده می شود از دور. و من برای اولین بار تنها و پیاده راهی دره شدم
میرسم! خیره می شوم به افق ، به آن آسمان همیشه غروب.: و با دلم فریاد میزنم "درود بر جهانیان ! درود بر هرآنچه که نفس میکشد!درود بر دریا. درود بر جنگل. درود بر طوفان و درود بر آتش! و نفرین باد سرماهای آتشین! نفرین باد دل های آلوده و نگاه های دودی!" چشم هایم را می بندم . بگذار این بار فقط دلم باشد . اینجا فرق دارد، اینجا قلب ها با قدرت میتپند، اینجا قلب ها درد ندارند....
درختان: شاهزاده! همچون تنه ما مقاوم باش و همچون
برگ هایمان سبز!
آبها: شاهزاده! واهمه هایت را در آب ها بریز!
آب ها وهمناکترین آرامشند!
ستارگان: شاهزاده! همیشه نورمان روشنای راه هاست!
چشمکمان مهریست بر بودنمان!
بادها: شاهزاده! بگذار دلت نسیم باشد و چشمهایت گردباد!
و من با دلم می شنوم...
*دست هایم را بگیر...
*اینجا قلب ها....
*زمینی فکرنکن.... اینجا همه انسانند! این مهم است!
میرسم! خیره می شوم به افق ، به آن آسمان همیشه غروب.: و با دلم فریاد میزنم "درود بر جهانیان ! درود بر هرآنچه که نفس میکشد!درود بر دریا. درود بر جنگل. درود بر طوفان و درود بر آتش! و نفرین باد سرماهای آتشین! نفرین باد دل های آلوده و نگاه های دودی!" چشم هایم را می بندم . بگذار این بار فقط دلم باشد . اینجا فرق دارد، اینجا قلب ها با قدرت میتپند، اینجا قلب ها درد ندارند....
درختان: شاهزاده! همچون تنه ما مقاوم باش و همچون
برگ هایمان سبز!
آبها: شاهزاده! واهمه هایت را در آب ها بریز!
آب ها وهمناکترین آرامشند!
ستارگان: شاهزاده! همیشه نورمان روشنای راه هاست!
چشمکمان مهریست بر بودنمان!
بادها: شاهزاده! بگذار دلت نسیم باشد و چشمهایت گردباد!
و من با دلم می شنوم...
*دست هایم را بگیر...
*اینجا قلب ها....
*زمینی فکرنکن.... اینجا همه انسانند! این مهم است!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.