قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

هیس....
سکوت کن
اینجا قلب ها سخن میگویند
وارد شدی به قصرخیال
اینجا قصر من و قصر تمام کسانیست که زمینی نیستند
گاهی از درون قصر برایت میگویم
از اهالیش
از دوستی ها و پیمان ها و
حرف هایش
گاه نیز از زمین برایت خبر میاورم
گاه از ستاره ها سخن میگویم
گاه از درختان!
اینجا همه چیز حرف دارد
اینجا قصریست به وسعت آسمان
برای همه ی کسانی که
میخواهند از زمین فاصله بگیرند
برای همه ی کسانی که
میخواهند قلبشان برای خدا باشد
اینجا قصر خیال
و من شاهزاده ی شب
به احترام قلب خودت
بپا خـــیز!

جسم و روح
قدم میزنم...میان چمن های سبز ، قصر دیده می شود از دور. و من برای اولین بار تنها و پیاده راهی دره شدم
میرسم!
خیره می شوم به افق ، به آن آسمان همیشه غروب.: و با دلم فریاد میزنم  "درود بر جهانیان ! درود بر هرآنچه که نفس میکشد!درود بر دریا. درود بر جنگل. درود بر طوفان و درود بر آتش! و نفرین باد سرماهای آتشین! نفرین باد دل های آلوده  و نگاه های دودی!" چشم هایم را می بندم . بگذار این بار فقط دلم باشد . اینجا فرق دارد، اینجا قلب ها با قدرت میتپند، اینجا قلب ها درد ندارند....    
درختان: شاهزاده! همچون تنه ما مقاوم باش و همچون
برگ هایمان سبز!
آبها: شاهزاده! واهمه هایت را در آب ها بریز!
آب ها وهمناکترین آرامشند!
ستارگان: شاهزاده! همیشه نورمان روشنای راه هاست!
چشمکمان مهریست بر بودنمان!
بادها: شاهزاده! بگذار دلت نسیم باشد و چشمهایت گردباد!

و من با دلم می شنوم...


*دست هایم را بگیر... 
*اینجا قلب ها....
 *زمینی فکرنکن.... اینجا همه انسانند! این مهم است!
  • شاهزاده شب

یاران شاهزاده (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

.::AvA::.