قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

هیس....
سکوت کن
اینجا قلب ها سخن میگویند
وارد شدی به قصرخیال
اینجا قصر من و قصر تمام کسانیست که زمینی نیستند
گاهی از درون قصر برایت میگویم
از اهالیش
از دوستی ها و پیمان ها و
حرف هایش
گاه نیز از زمین برایت خبر میاورم
گاه از ستاره ها سخن میگویم
گاه از درختان!
اینجا همه چیز حرف دارد
اینجا قصریست به وسعت آسمان
برای همه ی کسانی که
میخواهند از زمین فاصله بگیرند
برای همه ی کسانی که
میخواهند قلبشان برای خدا باشد
اینجا قصر خیال
و من شاهزاده ی شب
به احترام قلب خودت
بپا خـــیز!

جسم و روح
من نه از تاریکی های مطلق.میترسم.... نه از جنگل های مخوف پر از اشباح!
نه از پرت شدن از دره میترسم و نه حتی از غرق شدن در آب های بی رحم
من از مرگ هم نمیترسم!

    من
           اما...
               از رفتن های نابهنگام میترسم...!


*تو میتوانی نیایی..... اما من نمیتوانم منتظرت نباشم
  • شاهزاده شب

یاران شاهزاده (۴)

  • یاسمین پرنده ی سفید
  • و من...
    یاد گرفتم که بدون خیلی چیزا و خیلی آدما زندگی کنم.
    یاد گرفتم که بعضی وقتا آدما می رن... بعضیاشون دیگه حتی اگه خودشون هم بخوان نمی تونن برگردن و ... خیلی چیزا از "رفتن" یاد گرفتم!
    خیلی چیزا از "نبودن" یاد گرفتم...

    اما هیچوقت عادت نمی کنم به "یهویی نبودنا" به "یهویی غیب شذنا"... هیچوقت یاد نمیگیرم که با بی خبری کنار بیام و تو بی خبری زندگی کنم!
    راست میگی... بعضی وقتا آدم حتی اگه تصمیم بگیره هم نمی تونه "منتظر نباشه"...
    تشبیه خوبی نیست... به جا نیست... اما می فهمم حال مادری رو که 20 سال بعد از جنگ هنوووووووووز یاد نگرفته که منتظر برگشتن بچه اش نباشه!

    اما اینو انکار نمی کنم که خوب نیست که بذاریم دیگران یاد بگیرن چطور بدون ما زندگی کنن!
    پاسخ:
    "انتظار" چیزی نیست که آدم نتونه نکشه...
    نمیشه منتظر نموند..نمیشه...نمیشه....

    +من یاد نمیگیرم
    از رفتن های یهویی:(
    پاسخ:
    میترسم...
    :(
    پاسخ:
    منو نترسون از چیزی که میترسم..
    من هم همینطور...
    پاسخ:
    .......
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

    .::AvA::.