قلب ما مثل یک قلک است! از همان بچگی که بزرگ شدیم،قلکمان را پرکردیم و خیلی بیشتر از اینکه سکه بریزیم سنگ ریختیم، سنگ های سکه نما! به خیال اینکه ارزش دارند! گول ظاهرشان را خوردیم، هر روز قلک قلبمان سنگین و سنگین تر شد، و ما بیشتر "زمین گیر" شدیم، پاهایمان چسبید به زمین، چشمانمان تیره شد،وزن قلبمان بالاو بالاتر میرفت، "سنگ های سکه نما" ساخته ی دست ابلیس بود ، به چشممان پرزرق و برق تر از سکه های خدا می آمد، درشت تر بود، با درخشندگی خیره کننده با بهای بیشتر! اما همین که به قلکمان می انداختیم سنگی میشد سیاه و لجنی،آنقدر قلمبان پرمیشد که راه رفتن در آسمان خدا، سخت و سخت تر میشد ،هرسنگ زنجیری به دست و پای روحمان میزد... بیا با هم قلک قلبمان را بشکنیم، بیا بشکنیم و خالی از سنگ کنیم. خدا یک قلک جدید میدهد، و قلک قلب جدیدمان را پرکنیم از سکه های خدا ، سکه هایی که رها میکند و سبک... سکه هایی که ما را از این زمین جدا میکند و از غصه های زمینی رها می سازد، سکه های خدا از جنس رهایی است و آبی!
بیا قلک قلبمان را بشکنیم!!
* سه شنبه ساعت 12 شب با هم قلک قلبمان را میشکنیم!
زیر نورستارگان...
*گول سنگ های سکه نما را نخور فقط برای سنگینی روحت هست وفاصله گرفتن ازخدا
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.