اینجا
"دور " است!
از همان " دور " هایی که از رگ گردن به تو نزدیک تر است ، از همان "دور"هایی که فکرمیکنی آن بالا حتی دورتر ازستاره هاست! ولی یکبارهم نشده "دور" را در قلبت جستجو کنی، یکبارهم نشده بجای نگاه کردن به آسمان.... چشم هایت را ببندی و حضورش را درقلبت حس کنی و حرف بزنی
اینجا
"دور" است
از همان هایی که فکر میکنی آنقدر "دور" که دیده نمی شود
ولی غافل از این که همینجا کنار دلت نشسته...
از همان "دور" های خیلی نزدیک!
از همان "دور" هایی که باور دور بودنش تنهایی میاورد!
از همان باورهای غلطی که خیلی داری!
اینجا
"دور" است
تو "دور" ی
دور بودن خودت را به پای دور بودن او نوشتی
و فکرکردی آنقدر فاصله دارد که نمیبینی اش
وفکر کردی که او هم نمیبینتت، خودت دور شدی...
خودت هرچه در این دنیا بود تلنبارکردی روی هم شد کوه
که دیگر چشم های زمینی ات نمی توانست آنور را ببیند
آنوری که "نور" بود اما "دور" نبود!
اینجا
"دور" است
اینجا قلب تو دور است
از همان کسی که از خودت به خودت نزدیک تر است!
به خود آی!
همین جا کنار دلت.....
زمینی نوشت:
*مواظب خودت باش!
*ممنون که هستی!
*.....
"دور " است!
از همان " دور " هایی که از رگ گردن به تو نزدیک تر است ، از همان "دور"هایی که فکرمیکنی آن بالا حتی دورتر ازستاره هاست! ولی یکبارهم نشده "دور" را در قلبت جستجو کنی، یکبارهم نشده بجای نگاه کردن به آسمان.... چشم هایت را ببندی و حضورش را درقلبت حس کنی و حرف بزنی
اینجا
"دور" است
از همان هایی که فکر میکنی آنقدر "دور" که دیده نمی شود
ولی غافل از این که همینجا کنار دلت نشسته...
از همان "دور" های خیلی نزدیک!
از همان "دور" هایی که باور دور بودنش تنهایی میاورد!
از همان باورهای غلطی که خیلی داری!
اینجا
"دور" است
تو "دور" ی
دور بودن خودت را به پای دور بودن او نوشتی
و فکرکردی آنقدر فاصله دارد که نمیبینی اش
وفکر کردی که او هم نمیبینتت، خودت دور شدی...
خودت هرچه در این دنیا بود تلنبارکردی روی هم شد کوه
که دیگر چشم های زمینی ات نمی توانست آنور را ببیند
آنوری که "نور" بود اما "دور" نبود!
اینجا
"دور" است
اینجا قلب تو دور است
از همان کسی که از خودت به خودت نزدیک تر است!
به خود آی!
همین جا کنار دلت.....
زمینی نوشت:
*مواظب خودت باش!
*ممنون که هستی!
*.....
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.