به من اجازه داده شد
امروز!
که پاهایم زمین را حس کند
دست هایم شکوفه های صورتی را لمس کند
چشم هایم سبزی درختان و آبی آسمان را ببیند!
به من اجازه داده شد امروز
که نفس بکشم
که زندگــی کنــــم
که راز ستارگان و نور مهتاب را درک کنم
و من
شکرمیکنم
بخاطر این اجازه ی خدا!
*با همه ی رنج و دردها ، شادی ها و خنده ها باید برای "بودنت" شکرکنی!
*همین "بودن" کافیست! نگاه میکنم از تولد قبلی تا الان چه تغییراتی رخ داده با دوستای جدیدی آشنا شدم و ازشون خیلی چیزا یادگرفتم با بعضیا دوستیم قوی تر شد با بعضیا آبم تو یه جوب نرفت بعضیا رو شاید رنجوندم و معذرت میخوام همینجا! خودم بزرگ شدم قوی تر شدم قصرکوچیکم رو پایه هاش رو محکم کردم با کمک اهالی قصر...! و خلاصه خوشحالم :)
امروز!
که پاهایم زمین را حس کند
دست هایم شکوفه های صورتی را لمس کند
چشم هایم سبزی درختان و آبی آسمان را ببیند!
به من اجازه داده شد امروز
که نفس بکشم
که زندگــی کنــــم
که راز ستارگان و نور مهتاب را درک کنم
و من
شکرمیکنم
بخاطر این اجازه ی خدا!
*با همه ی رنج و دردها ، شادی ها و خنده ها باید برای "بودنت" شکرکنی!
*همین "بودن" کافیست! نگاه میکنم از تولد قبلی تا الان چه تغییراتی رخ داده با دوستای جدیدی آشنا شدم و ازشون خیلی چیزا یادگرفتم با بعضیا دوستیم قوی تر شد با بعضیا آبم تو یه جوب نرفت بعضیا رو شاید رنجوندم و معذرت میخوام همینجا! خودم بزرگ شدم قوی تر شدم قصرکوچیکم رو پایه هاش رو محکم کردم با کمک اهالی قصر...! و خلاصه خوشحالم :)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.