قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

هیس....
سکوت کن
اینجا قلب ها سخن میگویند
وارد شدی به قصرخیال
اینجا قصر من و قصر تمام کسانیست که زمینی نیستند
گاهی از درون قصر برایت میگویم
از اهالیش
از دوستی ها و پیمان ها و
حرف هایش
گاه نیز از زمین برایت خبر میاورم
گاه از ستاره ها سخن میگویم
گاه از درختان!
اینجا همه چیز حرف دارد
اینجا قصریست به وسعت آسمان
برای همه ی کسانی که
میخواهند از زمین فاصله بگیرند
برای همه ی کسانی که
میخواهند قلبشان برای خدا باشد
اینجا قصر خیال
و من شاهزاده ی شب
به احترام قلب خودت
بپا خـــیز!

جسم و روح

سرفه می کنم. خیلی هم سرفه می کنم. مریض نیستم. سرما هم نخورده ام. هنوز هم نمی توانم بفهمم چطور می شود در خانه ماند و هوای آلوده را تنفس نکرد؟ مگر هوایی که وارد خانه می شود خود به خود تصفیه می شود؟ بخاطر همین وقتی می گویم بخاطر هوا سرفه می کنم می شنوم مگر بیرون میری؟ شاخ در می آورم. ریه های من به این هوا عادت ندارد. گاهی تا سر حد خفه شدن سرفه می کنم. عادت ندارم آسمان را خاکستری ببینم. هیچوقت هم عادت نمی شود. یاد شب های بی انتهایی می افتم که می رفتم و روی موزاییک های سرد حیاط دراز می کشیدم و زل میزدم به آسمان. به قول محسن "آسمونتون انقدر ستاره داره که ترسناکه".  آسمان انقدر نزدیک بود و پر ستاره که گاهی فکر میکردی روی زمین نیستی و معلق در فضایی. شب هایی که برف میبارید آسمان قرمز می شد و مرموز و مبهم و انگار که افتادی وسط یک رمان هیجان انگیز که از یک شب برفی آغاز می شد. روزهایش گفتنی نیست. طیف مختلف رنگ های آبی! بالای سرت پررنگ بود و همانطور که سرت را میچرخاندی و پایین می آمدی نزدیک کوه های پربرف به آبی نیلی میزد. و ابرها.... آخ... امان از ابرها که با روحت می رقصید...



  • شاهزاده شب

یاران شاهزاده (۸)

  • بانوچـه ⠀
  • امان از دلتنگی...

     

    پاسخ:
    امان از آسمون..

    شیر سرد بخورین یکمی کمکتون میکنه کمتر سرفه کنید

    نگاه کردن به آسمون پرستاره خیلی لذت بخشه:)

    پاسخ:
    خیلی ممنونم
    اره بی نظیره :)

    بار اولی که تابلو نیر رو دیدم ذوق زده به دوستام گفتم عه، این شهر هم اسم خواهرمه(نیِر)

    به نظرم اردبیل و حومه اش یه تیکه از بهشته واقعا. 

     

    پاسخ:
    البته Nir هست :)) بارها پسوند فایمیلیمو nayeri خوندن :)))
    اره از اون بالا یهو افتاده زمین...

    این روزا حتی هوایی برا نفس کشیدن هم نداریم

    خیلی واقعه تلخیه واقعا 😢

    پاسخ:
    آره ...خیلی زیاد.. :(

    اون موقعی که نیر رو نَیِر خوندم بچه دبیرستانی بودم خب:)

    الان دیگه سال‌هاست ترجمه درستش رو می‌دونم!

    پاسخ:
    اهاا یجوری گفتی فکرکردم همین پریروز بوده :))))))

    آخرین بار که سمت اردبیل برا مسافرت دو روزه رفته بودیم با دیدن تابلو نیروی گفتم: عه شهر شاهزاده شب :) بابا گفت: چقدر هم بهش میاد.😂 منظور من تو بودی... 

     http://uupload.ir/files/8wmc_img_20191105_150452_206.jpg 

    چشم من در دو روز هوای نرمال تهران :|

    پاسخ:
    عه یادت بود :) چه باحال!
    اوه اوه.  من اکثرا چشام سرخه :)))
    البته چه چشای خوشرنگی  داری :)

    سال ٨٢ بود، زمانی که دوم دبیرستان می‌خوندم از مدرسه برده بودنمون شمال:) 

    پاسخ:
    رفتم مرکز مدیریت دیدم باز یه نظر جدید دارم فکرکردم بیان قاطی کرده گفتم من که الان تایید کردم نظرارو
    یعنی سرعت عمل نبود جِت بود :)))))

    من فکرکنم دوم راهنمایی بودم :)
  • اسماعیل غنی زاده
  • هر روز ساعت 5 صبح و 5 عصر از نیر عبور می کنم، شلوغی و خلوتیش رو می بینم ....بنظرم نیر شهر ساکتیه، آرومه

    پاسخ:
    چقد خوب :)
    بجز روزای تعطیل :))

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

    .::AvA::.