عشق اونجاش که صبح تا شب اینور اونور رفتی و با کلی آدم سر و کله زدی و حرص خوردی و خسته از سرکار میای دستاتو میشوری و با لبخند میای آشپزخونه و میگی "خب، من چی خورد کنم؟
عشق اونجاش که صبح تا شب اینور اونور رفتی و با کلی آدم سر و کله زدی و حرص خوردی و خسته از سرکار میای دستاتو میشوری و با لبخند میای آشپزخونه و میگی "خب، من چی خورد کنم؟