قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

هیس....
سکوت کن
اینجا قلب ها سخن میگویند
وارد شدی به قصرخیال
اینجا قصر من و قصر تمام کسانیست که زمینی نیستند
گاهی از درون قصر برایت میگویم
از اهالیش
از دوستی ها و پیمان ها و
حرف هایش
گاه نیز از زمین برایت خبر میاورم
گاه از ستاره ها سخن میگویم
گاه از درختان!
اینجا همه چیز حرف دارد
اینجا قصریست به وسعت آسمان
برای همه ی کسانی که
میخواهند از زمین فاصله بگیرند
برای همه ی کسانی که
میخواهند قلبشان برای خدا باشد
اینجا قصر خیال
و من شاهزاده ی شب
به احترام قلب خودت
بپا خـــیز!

جسم و روح

وارد آشپزخونه شدم‌ و یهو با دیدن دوتا موجود روی ظرفشویی شوکه شدم و بلند گفتم اینا اینجا چیکار میکنن!! دختری که مشغول  غذا پختن بود و معلوم بود از قدیمیای اونجاست گفت از پنجره میان ، اکثرا هستن. گفتم آخه یکیم نیست !! دوتان! لبخند زد و گفت : اینا جفتن، همیشه باهمن، هرجایی بخوان برن با هم میرن.

نگاهشون کردم، بالهاشونو باز کردن و دوتایی پرواز کردن و رفتن، و من اون روز به جفتی فکرمیکردم که "من" براشون "ما" بود... تا ابد

  • شاهزاده شب

یاران شاهزاده (۳)

  • اسماعیل غنی زاده
  • :)
    پاسخ:
    :)
    ای جان :)
    پاسخ:
    :)
    من عاشق اینام
    همین دو دیقه پیش یکی‌شون پشت درِ بالکنمون داشت قدم می‌زد ^ـ^
    پاسخ:
    آره خیلی خوبن :)
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

    .::AvA::.