قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

به نور نگاه کن سایه ها پشت سرت خواهند بود

قصر خیال

هیس....
سکوت کن
اینجا قلب ها سخن میگویند
وارد شدی به قصرخیال
اینجا قصر من و قصر تمام کسانیست که زمینی نیستند
گاهی از درون قصر برایت میگویم
از اهالیش
از دوستی ها و پیمان ها و
حرف هایش
گاه نیز از زمین برایت خبر میاورم
گاه از ستاره ها سخن میگویم
گاه از درختان!
اینجا همه چیز حرف دارد
اینجا قصریست به وسعت آسمان
برای همه ی کسانی که
میخواهند از زمین فاصله بگیرند
برای همه ی کسانی که
میخواهند قلبشان برای خدا باشد
اینجا قصر خیال
و من شاهزاده ی شب
به احترام قلب خودت
بپا خـــیز!

جسم و روح

من از ابرهای رقصان میگویم، ازستاره های روشن، و از برگ هایی که هرکدام خاطره ی انگشتانی را دارد! من از قطره های آب، و از بادهای بی قرار خبرمی آورم، بیا و همراهم شو،  بیا با هم و درکنار هم خدا را لمس کنیم، بیا امروز دنیا را کمی کنار بگذاریم، و چشمانمان را به نور عادت دهیم،  بیا امروز مهربان تر باشیم، بیا با لبخند سلام دهیم ، بیا امروز چشمانمان خدا را داشته باشد ، بیا امروز دلی را بدست آوریم،بیا امروز قلبی را گرم کنیم تا سرما نابودش نکند ،   بیا خوب باشیم تا خوب بودن را همه یاد بگیرند،  بیا تک به تک دل ها را شاد کنیم، بیا اشک ها را جمع کنیم و خنده بکاریم ،   بیا دنیا را سبزکنیم ،   بیا آب بپاشیم به همه آتش های خشم، بیا دل های شکسته را مرهم باشیم نه زخم 

  بیا....
  وقتی میتوانیم چرا که نه؟

 

  * خدا خوب بودن را میخواهد... همین!

  *  این ها غذای روح هست...

  • شاهزاده شب

یاران شاهزاده (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

.::AvA::.